اما يادتان باشد که به شعر ، به آواز ، به ليلاهايتان ، به روياهايتان پشت نکنيد ، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس « شعر و باران » باشند به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد .

رفيق ، همبازي و معلم دوران کودکيتان-فرزاد کمانگر - زندان رجايي شهر کرج-86/12/9

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

می روی چون بوی گل از برم


دو سال می شود که نادر ابراهیمی رفته، حالا شما هم رفته اید آقای محمد نوری ِ عزیز. پارسال در مراسم یادبود نادر ابراهیمی که فیلم مراسم سالهای گذشته را پخش کردند؛ همان که شما هم بودید، نادر هم بود؛ فقط من اشک ریختم و امسال در پخش دوباره اش، همه مان اشک ریختیم، آن جا که خواندید : ما برای اینکه ایران گوهری تابان شود ، خون دلها خورده ایم . خون دلها خورده ایم... .
همه مان با صدای شما گریستیم برای خودمان، برای شما، برای نادر و برای ایران. که خون دیده بود در یک سال گذشته، همچون سالهای گذشته.
آقای محمد نوری ِ عزیز، حقش نبود در اين روزهای اشک تنهایمان بگذارید.

۲ نظر:

  1. دیروز عصر قبل از ترک دفترم؛ درحالی که " تا ابد یادتورا میبرم" را زمزمه میکردم همکارم گفت: عجب خوب خونده محمدنوری این شعر رو و من همون موقع به یاد سالگرد نادرابراهیمی افتادم و آواز محمدنوری و از او و صدایش گفتیم و گفتیم و گفتیم...

    پاسخحذف