اما يادتان باشد که به شعر ، به آواز ، به ليلاهايتان ، به روياهايتان پشت نکنيد ، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس « شعر و باران » باشند به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد .

رفيق ، همبازي و معلم دوران کودکيتان-فرزاد کمانگر - زندان رجايي شهر کرج-86/12/9

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

هفته ازدواج برابر به جای هفته ازدواج



نسرین نوشته:

هفته آینده را "هفته ازدواج" نامگذاری کرده اند. ازدواج موفق و شاد جزو آرزوهای اکثر جوانان ایرانی است، دختر و پسر. اما این زوج های عاشق ؛ با هزار امید و آرزو برای آینده ای بهتر و دوشادوش یکدیگر ، پای قرارداد ازدواج را امضا می کنند که کمتر نشانی از برابری و مشارکت و عشق در آن وجود دارد. قراردادی که دست کم نیمی از حقوق انسانی و شهروندی یک طرف قرارداد از او گرفته می شود و به زورِ قانون به دیگری داده می شود و هیچ یک از دو طرف هم نمی توانند قاعده را بر هم بزنند چون "ازدواج" در قانون ما در زمره "معاملات" است و خرید و فروش! نفقه می گیری پس باید تمکین کنی و هر زمان همسرت تمایل داشت و تو نداشتی باید به خواست او تن بدهی، حق حبس** داری، پس تا مهریه ات را نگرفته ای می توانی با همسرت هم بستر نشوی، ریاست خانواده بر عهده توست پس تمام مال و اموال هم به نام توست و در ید اختیار تو؛ اجرت المثل می گیری، پس بی اجازه هم از خانه خارج نمی شوی. بله را از تو می گیرند ولی برای طلاق از تو بله نمی خواهند و خیلی لطف کنند مهرت را کف دستت می گذارند، با اراده و میل خود پای عقدنامه را امضا می کنی اما برای فسخ آن امضایت پشیزی ارزش ندارد، کسی حرفت را نمی شنود "نفقه ات را که می دهد برو زندگی کن" اگر با هزار مصیبت و گذشتن از همه حق و حقوقت خودت را هم برهانی فرزندانت را نمی توانی، ولایت قهری آنها با پدر و جد پدری است، وقتی بعد از چهل سال زندگی و آجر بر آجر گذاشتن صاحب خانه و زندگی می شوی، اگر بیوه و سیاهپوش شوهر شوی یک هشتم از نتیجه زحمتهای کل عمرت را با منت به تو می دهند و روانه ات می کنند.
جای شکرش باقی است که فرهنگ عمومی جامعه گاهی پیشرفته تر از این قوانین است و به ویژه زوج های جوان این مسائل را حتا به مخیله خود هم راه نمی دهند. اما کیست که نداند همواره وقتی قانونی راه را برای ظلم و ستم باز می گذارد، و چه بسا تشویق می کند، افرادی هم یافت می شوند که از آن بهره ببرند و یکه تازی کنند.
هفته ازدواج چه سببی برای جشن و خوشحالی دارد وقتی حجم عظیمی از این ازدواج ها به دلیل قوانین و فرهنگ غلطی که مدام تکثیر و منتشر می شود به سرعت با شکست مواجه می شوند و طلاق های خاموش و واقعی را در پی دارد؟ روز بدون طلاق آرزوی شماست در حالی که تا قوانین خانواده برابر و عادلانه نباشد هر ازدواجی مصداق اولین خشت کج است که نتیجه ای جز ویرانی دیر یا زود دیوار کج ندارد.
جوانان آزادی خواه و برابری طلب ایران پیش از آنکه برابری و آزادی را از حکومت خواستار باشند باید در زندگی فردی خود و در اجتماع اولیه ای که در آن زندگی می کنند یعنی خانواده دموکراسی و برابری را برقرار کنند و این مجموع خانواده های برابر و آزاد ، بی شک کشوری آزاد را در پی خواهد داشت.
پیشنهاد می کنم به جای "هفته ازدواج" ، "هفته ازدواج برابر" را جشن بگیریم و به امید قوانین برابر برای نهاد خانواده ، حقوق دریغ شده زنان را با مراجعه به دفاتر ثبت اسناد رسمی و به وسیله تنظیم وکالتنامه طلاق و ... لااقل به صورت موردی احیا کنیم. به امید روزی که ایران دیگر جزو معدود کشورهایی نباشد که زن در آن از حق ابتدایی انسانی خود یعنی اراده آزاد در خروج از رابطه زوجیت محروم است و قدرتی ناچیز در خانواده دارد.
تا این لحظه چند زوج اعلام آمادگی کرده اند تا در هفته آینده ( اکثرن روز دوشنبه که روز بدون طلاق نامگذاری شده) با مراجعه به دفترخانه های ثبت اسناد رسمی حق طلاق و دیگر بندهای ازدواج برابر را ثبت کنند. شما هم می توانید با لینک به این مطلب یا نوشتن مطلب دیگری به قلم خودتان دیگران را به این کار تشویق کنید.
این کار زمان زیادی از زوج های عزیز نمی گیرد. متن حقوقی آن مشخص و معلوم است و فقط نیاز به وارد کردن نام زوجین و آدرس آنها دارد. شما با کارت ملی و شناسنامه و البته عقدنامه، به دفترخانه مراجعه می کنید و پای چند برگه را امضا می کنید. حدود یک ساعت وقت می گیرد. یک فعالیت مدنی آسان، بی هزینه(البته به جز اندکی هزینه ریالی)، قانونی و مشروع برای احقاق حقوق شهروندی نیمی از جامعه!
پ.ن. دوستان خارج کشور هم می توانند به سفارتخانه های ایران مراجعه کنند و برای تنیظم این وکالتنامه تقاضا بدهند.


*حق حبس حقی است که به موجب آن زن می تواند تا زمانی که همسرش مهریه او را پرداخت نکرده از نزدیکی با او خودداری کند و ناشزه هم شناخته نشود و شوهر همچنان موظف به پرداخت نفقه خواهد بود.

اشتغال آفرینی معکوس


یه کارخونه داریم، توش تعدادی کارگر کار می کنن. پول کارگرها رو نمی دیم؛ یه ماه، سه ماه، یه سال، چهار سال. کارگرها از زور گرسنگی دیگه نمی تونن بیان سر کار. اعتراض می کنن، اعتصاب می کنن و کارخونه تعطیل میشه. پول ِ کارگرها رو می دیم به یه سری مزدور که بیان کارگرها رو بزنن، دستگیر کنن و ببرن زندان. چهار سال به مزدورها پول میدیم تا کارگرها رو تو زندان نگه دارن. به این میگن اشتغال آفرینی!