اما يادتان باشد که به شعر ، به آواز ، به ليلاهايتان ، به روياهايتان پشت نکنيد ، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس « شعر و باران » باشند به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد .

رفيق ، همبازي و معلم دوران کودکيتان-فرزاد کمانگر - زندان رجايي شهر کرج-86/12/9

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

روزی که رنج!




باید یک روزی بیاید که خلاص شویم از این همه رنج، از این همه پستی و بی شرمی.

لازم است یک روز بیاید که افشا کنیم چه گذشته است در زندان ها؛ در زندان های آن ها. چه گذشته است در بازداشت گاه های قانونی و غیرقانونی شان. روزی می آید که اوین برچیده شود، چه رسد به رجایی شهر.
هر چند که آن روز خواهد آمد اما تا آن روز و بعد از آن روز چند باتوم ِ دیگر بر سر مردمان این وطن خواهد شکست؟ چند بدن ِ دیگر، اعضایش فروخته خواهد شد؟ چند مردم ِ دیگر دیوانه خواهد شد؟




گوشه ای از شکواییه رسمی تعدادی از قربانیان سپاه پاسداران در سناریویی به نام گرداب یا مضلین:


 این سند توسط سه تن از متهمین پرونده به نام های سعید ملک پور، شهروز وزیری، وحید اصغری به امضا رسیده است.
طی پرونده سازی و جرم سازی برای بنده بازجویان مسبب تغییر حالات و جا به جایی و شکستگی جمجمه سر ، دماغ و مهره پشت کمر و گردن من و خونریزی بینی داخلی سطحی و خونریزی لثه و دست و پای بنده شد و ضربه های مغزی ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم و شیلنگ و ضربه های سنگین دست به سر و مغز و گوش ها و صورت بی دفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونریزی لثه و دست و پای بنده زدند و ضربه های مغزی و ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعت ها در طول شب و روز ادامه داشت.
به خاطر هدفشان که ایجاد انحراف و سوء استفاده از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موزی و سیاه چال و وان حمام (همراه با دست بند و پا بند) و کیسه های هوا خفه کننده و ضد هوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند ( دقیقا عین کیسه های مخصوص گوانتانامو و ابوغریب ) و مرا شدیدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پائین آویزان کردند با طناب و دستبند و شلاق و سیلی می زدند.

 نامه بهروز جاوید تهرانی به دبیر کل سازمان ملل: 



بنده شاهدی زنده از 10 سال جنایت ،شکنجه ،بی عدالتی ،اعدام ،فساد اداری موجب ظلم مضاعف ،مرگ بیماران به علت تاخیر در درمان به موقع و خودکشی زندانیان و ... بوده ام. در انفرادی های سالن 2 بند 1 زندانیان را تنها برای گرفتن انتقام و نه به دلیل اجرای عدالت با باتون و چماق و کابل و در مواردی با باتون برقی مورد ضرب و شتم قرار می دهند تا جایی که به خود ادرار کنند . سال گذشته جوانی بر اثر همین ضربات باتون فوت کرد ...
بیماری را در انفرادیهای سالن 2 بنام داریوش ارجمند سراغ دارم که مدت 2.5 سال است که در این انفرادیها زندانی است . وی به بیماری ایدز مبتلا است و مدتها است بهداری زندان قرصهای آنتی بیوتیک وی را قطع نموده تا زودتر بمیرد . حتی بتادین و پمادی که برای زخمهای یک بیمار مبتلا به ایدز لازم است به وی داده نمی شود. زندانبانها می ترسند درب سلول وی را باز کرده و وی را به توالت و حمام بفرستند حتی چراغ سلول وی که مدتها سوخته را کسی عوض نمی کند...
ریاست زندان رجائی شهر کرج بر عهده شخصی بنام علی حاج کاظم است وی انسانی فاسد و رشوه خوار است که اجازه هر جنایتی را به زیر دستان خود داده است در سال 1384 بیش از 10 مورد شناسائی شده توسط بنده وجود دارد که وی اقدام به فروش اعضای بدن زندانیان بدون اجازه آنها کرده بود . در این مورد بهداری زندان نیز کاملا دست داشت . این زندانیان اغلب از بین کسانی انتخاب می شدند که اجرای حکم اعدام آنها نزدیک بود . از این زندانیان اعضای بدنشان بدون اجازه فروخته شده است 3 زندانی را نام می برم . افشین کریمی ،شروین گودرزی و احمد حنانی .
متن کامل نامه بهروز جاوید تهرانی به دبیر کل سازمان ملل



سطر سطر این نامه ها، راست باشد یا دروغ؛ کسی می تواند انکار کند مشابه اش اتفاق نیفتاده؟

پیشنهاد:
میان نام‌ها به دنبال نامت می‌گردم. اوین را گشتم، رجایی‌شهر انبوه زندانیانش به گریه‌ام می‌اندازد.
گفت و گو با مقام بلندپایه امنیتی، شخصی بدون نام و عکس - مصاحبه نشریه پنجره با یکی از بازجوها
تاریخ باید بنویسد تمام این جزئیات غم انگیز زندگی آدم هایی را که هنوز در بندند. زن روزهای ابری