نمایشگاه کتاب امسال اصلا اتفاق مهمی نیست. حتی تعداد تاکسی هایی که داد می زنند نمایشگاه، نمایشگاه آنقدرمثل سالهای پیش زیاد نیست. حالا یا من حساس شده ام به موضوع یا واقعا اینجوری بوده است که اصلا جو، جو ِ خوبی نبود. یعنی آن آدم های دوست داشتنی ای که هر سال در نمایشگاه می توانستی سراغشان را بگیری انگار نیامده بودند. همین آدم های مثل خودمان را می گویم. در عوض پر از پسران ِ ته ریش دار با پیراهن های مشکی و دختران رو گرفته ی دست کش پوش بود. جا به جا هم لباس شخصی ها بیسیم به دست در جمع های دونفری گشت می زدند. نیروهای پلیس هم که فراوان. اما ناشران را که نگاه می کردی حتی از اسمهایشان می شد فهمید چه تیپ کتابهایی آورده اند نمایش. مانده ام این همه انتشارات ِ کتاب های نخواندنی کی متولد شده اند؛ در همین چند سال؟ تعداد غرفه های حسابی آنقدر کم بود که اصلا به چشم نمی آمد، آن تک و توک مانده ها مثل نشر چشمه هم آنقدر شلوغ بود که به لعنت خدا نمی ارزید وارد شدن بهشان. و البته وقت نشد غرفه ی کودکان را ببینم. شاید که آنجا بهتر بوده باشد!
اما:
1- در همه ی فضاهای قبلا خالی ِ دیوارها پلاکاردهای مقوایی ِ دست نویسی زده بودند در مورد حجاب. سه چهارتایشان که یادم مانده اینها بودند:
"حجاب وسیله ای است که نشان دهی وسیله نیستی"؛ "یک سکه ی بی رواج بودی ای ماه این چادر شب بود که زیبایت کرد"؛ "این شخصیت است که موجب حجاب شما می شود یا حجاب است که موجب شخصیت شما؟" معنای این جمله ی آخر را هنوز هم نفهمیده ام.
2- کتاب "مائده های اسمانی" علیرضا بهشتی، که نقاشی های میرحسین را دارد، هنوز در نشر روزنه موجود است و جمعش نکرده اند.
3- یا از نبود غرفه های مناسب و یا به خاطر یک نوع مازوخیسم ِ مزمن، ناخودآگاه به سمت غرفه های ایدئولوژیک ِ افراطی ِ آنها کشیده می شدم. اصلا انگار رفته بودم فقط برای آن ها. در غرفه ی شورای فرهنگی-اجتماعی زنان یک کتابی بود با نام ِ "فمینیسم و خانواده" - مجموعه مقالات؛ در مدت زمان نیم ساعتی که دم غرفه ایستاده بودم هر دختر ِ دست کش پوش ِ روگرفته ای که آمد یک جلد خرید. اصلا می آمدند و می گفتند این کتاب را بدهید. یک کتابی هم فاطمه بداغی نوشته بود به اسم "شروط عقد نکاح" که کتاب خوبی بود از اتفاق.
سایر غرفه ها هم که پر بود از کتاب هایی در مورد ازدواج و حقوق زن و شوهر بر هم و معیارهای انتخاب همسر؛
4- یک موسسه ای هست به نام "موسسه فرهنگی طرحی برای فردا" که مرکز نشر آثار حسن رحیم پور ازغدی است وابسته به موسسه کیهان. مردکی که آن پشت مسوول فروش بود داشت با دو تا جوانک حرف میزد و از کمالات ِ استاد! می گفت. یک جا که یادم مانده گفت: استاد کتابی نوشته در 16 سالگی که وقتی می خوانی فکر می کنی شریعتی نوشته!
5- نشر کانون اندیشه جوان کتابی داشت که اسمش دقیق یادم نیست؛ در مورد نظارت استصوابی و لزوم آن. یک جایش نوشته بود با این مضمون: برخی می گویند شورای نگهبان، آزادی ِ انتخاب را از مردم می گیرد. و بعد دفاع کرده بود که اینطور نیست، با این استدلال: مردم قانون اساسی را پذیرفته اند؛ در قانون اساسی بحث شورای نگهبان آمده و مردم با انتخاب قانون اساسی نظارت شورای نگهبان را هم پذیرفته اند. پس آزادی ِ انتخابشان آنجا رعایت شده! استدلالی از نوع اقای کمالی!
6- انتشارات جوان پویا کلی کتاب داشت تالیف ِ دکتر محمد منصورنژاد؛ طبق صحبت هایم با غرفه دار ِ انتشارات فهمیدم به صورت متفرقه استاد دانشگاه است و اکثر کتاب هایش را این انتشارات چاپ می کند. دو تا کتاب داشت که در یکی نظریات مطهری را در مورد زنان نقد کرده بود و در یکی نظرات شریعتی را. اما آنچه که می خواستم بگویم از معرفی ِ این آدم این است که از غرفه دار پرسیدم سوابق این آدم چیست؟ یعنی اسمش را نشنیده ام. گفت شادی صدر را می شناسی؟ یک مقاله ای نوشته بود که در آن از دو کتاب نام برده بود؛ یکی کتاب ِ کرمی؛ از همکارهای آن زیبایی نژاد ِ ...؛ یکی هم کتاب ِ مساله زن، اسلام و فمینیسم ِ دکتر منصور نژاد! یادم نیامد کدام مقاله شادی را می گوید و اصلا چرا شادی این دو نفر را با این تفاوت نگاه در یک مقاله به عنوان کتابهای قابل تامل-به نقل از غرفه دار- آورده؛ می خوام بگم که کی داره به کی هویت میده؟! ما اونقدر بزرگ شدیم که دارن هویتشون رو از مقالات ِ ما میگیرن؟
- سایت الف یک ویدیو منتشر کرده از احسان فتاحیان که چند ماه پیش اعدام شد. نمی دانم این کلیپ را چه کسی ساخته ولی به هر حال در اعتراض به اعدام احسان ساخته شده. حالا الف برداشته این کلیپ را به عنوان همدستان ِ فرزاد و فرهاد و علی منتشر کرده و گفته ببینید سران فتنه از چه کسانی حمایت می کنند. خب جناب الف! نمی ترسی که ما این کلیپ را ببینیم؟
اما:
1- در همه ی فضاهای قبلا خالی ِ دیوارها پلاکاردهای مقوایی ِ دست نویسی زده بودند در مورد حجاب. سه چهارتایشان که یادم مانده اینها بودند:
"حجاب وسیله ای است که نشان دهی وسیله نیستی"؛ "یک سکه ی بی رواج بودی ای ماه این چادر شب بود که زیبایت کرد"؛ "این شخصیت است که موجب حجاب شما می شود یا حجاب است که موجب شخصیت شما؟" معنای این جمله ی آخر را هنوز هم نفهمیده ام.
2- کتاب "مائده های اسمانی" علیرضا بهشتی، که نقاشی های میرحسین را دارد، هنوز در نشر روزنه موجود است و جمعش نکرده اند.
3- یا از نبود غرفه های مناسب و یا به خاطر یک نوع مازوخیسم ِ مزمن، ناخودآگاه به سمت غرفه های ایدئولوژیک ِ افراطی ِ آنها کشیده می شدم. اصلا انگار رفته بودم فقط برای آن ها. در غرفه ی شورای فرهنگی-اجتماعی زنان یک کتابی بود با نام ِ "فمینیسم و خانواده" - مجموعه مقالات؛ در مدت زمان نیم ساعتی که دم غرفه ایستاده بودم هر دختر ِ دست کش پوش ِ روگرفته ای که آمد یک جلد خرید. اصلا می آمدند و می گفتند این کتاب را بدهید. یک کتابی هم فاطمه بداغی نوشته بود به اسم "شروط عقد نکاح" که کتاب خوبی بود از اتفاق.
سایر غرفه ها هم که پر بود از کتاب هایی در مورد ازدواج و حقوق زن و شوهر بر هم و معیارهای انتخاب همسر؛
4- یک موسسه ای هست به نام "موسسه فرهنگی طرحی برای فردا" که مرکز نشر آثار حسن رحیم پور ازغدی است وابسته به موسسه کیهان. مردکی که آن پشت مسوول فروش بود داشت با دو تا جوانک حرف میزد و از کمالات ِ استاد! می گفت. یک جا که یادم مانده گفت: استاد کتابی نوشته در 16 سالگی که وقتی می خوانی فکر می کنی شریعتی نوشته!
5- نشر کانون اندیشه جوان کتابی داشت که اسمش دقیق یادم نیست؛ در مورد نظارت استصوابی و لزوم آن. یک جایش نوشته بود با این مضمون: برخی می گویند شورای نگهبان، آزادی ِ انتخاب را از مردم می گیرد. و بعد دفاع کرده بود که اینطور نیست، با این استدلال: مردم قانون اساسی را پذیرفته اند؛ در قانون اساسی بحث شورای نگهبان آمده و مردم با انتخاب قانون اساسی نظارت شورای نگهبان را هم پذیرفته اند. پس آزادی ِ انتخابشان آنجا رعایت شده! استدلالی از نوع اقای کمالی!
6- انتشارات جوان پویا کلی کتاب داشت تالیف ِ دکتر محمد منصورنژاد؛ طبق صحبت هایم با غرفه دار ِ انتشارات فهمیدم به صورت متفرقه استاد دانشگاه است و اکثر کتاب هایش را این انتشارات چاپ می کند. دو تا کتاب داشت که در یکی نظریات مطهری را در مورد زنان نقد کرده بود و در یکی نظرات شریعتی را. اما آنچه که می خواستم بگویم از معرفی ِ این آدم این است که از غرفه دار پرسیدم سوابق این آدم چیست؟ یعنی اسمش را نشنیده ام. گفت شادی صدر را می شناسی؟ یک مقاله ای نوشته بود که در آن از دو کتاب نام برده بود؛ یکی کتاب ِ کرمی؛ از همکارهای آن زیبایی نژاد ِ ...؛ یکی هم کتاب ِ مساله زن، اسلام و فمینیسم ِ دکتر منصور نژاد! یادم نیامد کدام مقاله شادی را می گوید و اصلا چرا شادی این دو نفر را با این تفاوت نگاه در یک مقاله به عنوان کتابهای قابل تامل-به نقل از غرفه دار- آورده؛ می خوام بگم که کی داره به کی هویت میده؟! ما اونقدر بزرگ شدیم که دارن هویتشون رو از مقالات ِ ما میگیرن؟
- سایت الف یک ویدیو منتشر کرده از احسان فتاحیان که چند ماه پیش اعدام شد. نمی دانم این کلیپ را چه کسی ساخته ولی به هر حال در اعتراض به اعدام احسان ساخته شده. حالا الف برداشته این کلیپ را به عنوان همدستان ِ فرزاد و فرهاد و علی منتشر کرده و گفته ببینید سران فتنه از چه کسانی حمایت می کنند. خب جناب الف! نمی ترسی که ما این کلیپ را ببینیم؟
همون جمله ی آخر
پاسخحذفدر مورد سایت الف! برای اون طرفدارای بی مغز خودش نوشته. که ویدئو رو ندیده نشستهن کامنتم گذاشتهن. لابد کلی هم لینکشو اینور اونور میذارن و تبلیغات میکنن