اوایل که کهریزک علم شد و قرار شد اراذل و اوباش به تعبیر حکومت، به آنجا فرستاده شوند همه مان سکوت کردیم. فکر کردیم ما را به اراذل و اوباش چه کار؟ آن زمان هنوز امثال ما را می بردند 209، خیلی که خطرناک بودیم بند دو الف سپاه. اراذل و اوباش مردمی بودند خارج از دایره ی روابط و تفکرات ما. ما در دایره خودمان چرخیدیم و حتی گاهی به پلیس دست مریزاد هم گفتیم بابت برخورد آفتابه ای با به اصطلاح اراذل! اما در 18 تیر 88 دیدیم آنچه که به ما مربوط نبود، برای ما ساخته شده بود. هنوز غافلگیریم از آنچه در کهریزک بر سر رفقایمان آمد.
حالا صحبت از اردوگاه های کار اجباری می شود. نوع جدیدی از تنبیه برای آدمهایی که باز هم از ما نیستند. کهریزک را میگویند تعطیل شده، ولی هنوز کسی از کیفیت و چند و چون اردوگاه های کار اجباری خبر ندارد. تنها زمزمه هایی شنیده می شود و نقل قول هایی، که البته برای ما مهم نیست! دامن ما را که نخواهد گرفت! همین ما، "ما"یی که در همه ی این جمله ها به کار رفته کار را به اینجا رساند که کهریزک ساخته شد، نه تنها برای آنها که از ما نبودند، که برای خود "ما" . اردوگاه های کار اجباری در همه ی کشورهای توتالیتر دنیا کارکرد مشخصی داشته اند. این که دیگر جلوی چشممان است. ساکتیم؟
حالا صحبت از اردوگاه های کار اجباری می شود. نوع جدیدی از تنبیه برای آدمهایی که باز هم از ما نیستند. کهریزک را میگویند تعطیل شده، ولی هنوز کسی از کیفیت و چند و چون اردوگاه های کار اجباری خبر ندارد. تنها زمزمه هایی شنیده می شود و نقل قول هایی، که البته برای ما مهم نیست! دامن ما را که نخواهد گرفت! همین ما، "ما"یی که در همه ی این جمله ها به کار رفته کار را به اینجا رساند که کهریزک ساخته شد، نه تنها برای آنها که از ما نبودند، که برای خود "ما" . اردوگاه های کار اجباری در همه ی کشورهای توتالیتر دنیا کارکرد مشخصی داشته اند. این که دیگر جلوی چشممان است. ساکتیم؟