اما يادتان باشد که به شعر ، به آواز ، به ليلاهايتان ، به روياهايتان پشت نکنيد ، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس « شعر و باران » باشند به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد .

رفيق ، همبازي و معلم دوران کودکيتان-فرزاد کمانگر - زندان رجايي شهر کرج-86/12/9

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

حجم قیرین کثافت ِ پیرامون ما


شد ده روز، به زبان ده روز. و می توانی تصور کنی ده روز غذا نخوردن یعنی چه؟ ده روز آب نخوردن یعنی چه؟
نه! ده روز از اعتصاب غذایشان می گذرد و من همه ی این ده روز را آمده ام اینجا پشت کامپیوتر شرکت نشسته ام و خبر خوانده ام. خبرهای اعتصاب را شیر کرده ام و لایک زده ام و رفته ام سراغ خبر بعدی.
و امروز دارم خفه می شوم از این حجم گه که مرا گرفته است. حتما گه از سرم گذشته که دست و پا هم دیگر نمی زنم. حتی یکی از این روزها نرفتم سراغ خانواده هایشان. همان ها که همان ها هم نمی توانند کاری انجام دهند. مثل من، مثل ما.
کاش اختلافاتشان را کنار می گذاشتند، کاش دست کم آن ها با هم می بودند تا می توانستند ما را هم دور خود جمع کنند.
من بهشان دسترسی ِ مستقیم ندارم. بهشان بگویید اگر اعلام کنند مثلا از فردا قرار است فلان جا به اعتصاب بنشینند من هم می آیم.

۱ نظر:

  1. و چه بسیار است تعداد ما که از خود و بیهودگی خود خسته اند و حالشان بد است از این همه ظلم و سکوت و سکوت و سکوت

    http://hileft.blogspot.com/2010/08/blog-post_05.html

    پاسخحذف